خیارات
گاهی یکی از طرفین، در انجام معامله ، به هر دلیلی، نیازمند برهم زدن و فسخ معامله می باشد. از این رو قانون گذار، در این زمینه، انواع خیارات در حقوق را پیش بینی کرده است. خیار در قانون مدنی، به معنی اجازه و اختیاری است که قانون به افراد می دهد تا بتوانند، با استفاده از آن ها، معامله خود را فسخ کنند. در ادامه به بررسی انواع آن می پردازیم. جهت پاسخ به پرسش های خود ، می توانید از مشورت با وکیل پایه یک دادگستری در تهران بهره مند گردید.
انواع خیارات
همانطور که در ابتدا اشاره کردیم خیارات انواع مختلفی دارند . این انواع عبارت اند از:
- خیار مجلس
- خیار شرط
- خیار حیوان
- خیار تاخیر ثمن
- خیار غبن
- خیار رویت و تخلف وصف
- خیار عیب
- خیار تبعض صفقه
- خیار تخلف شرط
- خیار تدلیس
خیار مجلس
توضیح خیار مجلس ، یکی از انواع خیارات ، در ماده ی 397 قانون مدنی آمده است. هر یک از طرفین معامله تا زمانی که در مجلس عقد هستند و از هم جدا نشده اند، می توانند معامله را با استفاده از خیار مجلس، بر هم بزنند.
خیار شرط
مواد 399، 400 و 401 قانون مدنی به خیارات شرط پرداخته است.به خیاری که با شرط کردن در معامله ایجاد می شود، خیار شرط گفته می شود. در خیار شرط حتما باید مدت خیار معلوم باشد. مثلا نوشته شود تا یک ماه پس از وقوع عقد. این خیار شرط نمی تواند برای مدت نامحدود وجود داشته باشد.
خیار شرط به حالت های زیر ممکن است وجود داشته باشد:
- فقط برای طرف اول
- فقط برای طرف دوم
- برای هر دو طرف
- فقط برای شخص ثالث (شخصی خارج از معامله)
- برای شخص ثالت و طرف اول
- برای شخص ثالث و طرف دوم
- برای شخص ثالث و هر دو طرف
خیار حیوان
ماده ی 398 قانون مدنی، به خیار حیوان ، یکی از انواع خیارات اختصاص دارد. اگر مورد معامله حیوان باشد، خریدار می تواند تا سه روز از زمان عقد معامله را با خیارات فسخ کند. البته با توجه به اینکه ثمن معامله ممکن است حیوان باشد، فروشنده هم می تواند عقد را فسخ کند.
خیار تاخیر ثمن
با وجود 4 شرط زیر، فروشنده می تواند معامله را به استناد انواع خیارات که همان ، خیار تاخیر ثمن است ، فسخ کند:
- مبیع، عین معین یا کلی در معین باشد.
- مبیع و ثمن هر دو حال باشند؛ یعنی مهلتی برای تسلیم آنها تعیین نشده باشد.
- از تاریخ عقد سه روز بگذرد. در این سه روز فروشنده مبیع را به خریدار تسلیم نکرده باشد.
- خریدار هم تمام ثمن معامله را نپرداخته باشد.
خیار غبن
غبن در لغت به معنای ضرر رساندن و آسیب رساندن به دیگری است. اگر کسی کالایی را با قیمت گزافی و بیشتر از ارزش آن بخرد، یا کالای خود را با قیمت ناچیزی بفروشد، از انجام معامله مغبون می شود. برای چنین شخصی اختیار فسخ معامله ایجاد می شود. این نوع از خیارات ، خیار غبن نام دارد. برای آن که بتوانیم از خیارات غبن استفاده و معامله را فسخ کنیم باید شرایط زیر وجود داشته باشد:
- کسی که به او زیان وارد شده، در هنگام انجام معامله از قیمت عادلانه کالای خود آگاهی نداشته باشد.
- مغبون باید بعد از گاه شدن از اینکه از انجام معامله مغبون شده و برای او خیار غبن ایجاد شده، فورا نسبت به اعمال آن اقدام کند.
خیار رویت و تخلف وصف
گاهی کسی مورد معامله را ندیده است. با توجه به توصیفاتی که از مال ارائه می شود حاضر به انجام معامله می شود. اما پس ازتحویل ، متوجه می شود که مال اوصاف گفته شده را ندارد. در این زمان می تواند از خیارات ، خیار رویت و تخلف وصف استفاده کند. خیار رویت در چهار حالت ایجاد می شود:
- خریدار مبیع را ندیده باشد.
- فروشنده مبیع را ندیده باشد.
- خریدار ثمن را ندیده باشد.
- فروشنده ثمن را ندیده باشد.
مشاوره با بهاره فیض ، وکیل پایه یک دادگستری ، متخصص در امور خیارات در قرارداد ها : 09124478815
خیار عیب
گاهی اتفاق می افتد که شخصی مالی را معامله می نماید و پس از معامله متوجه می شود که مالی که خریداری نموده سالم نیست. به اصطلاح معیوب است. در چنین مواردی قانونگذار برای تضمین حقوق متضرر از معامله،انواع خیارات غیب را در نظر گرفته ایت.خیار عیب وقتی برای مشتری ثابت می شود که عیب، مخفی بوده و در زمان انجام معامله موجود باشد. منظور از عیب مخفی، عیبی است که مشتری در زمان انجام معامله از وجود آن آگاه نبوده، چه این عیب واقعا پنهان باشد یا مشتری متوجه آن نشده باشد. خیار عیب تنها خیاری است که به دارنده ی آن دو اختیار می دهد:
- متضرر از معامله ی مال معیوب می تواند مال را به همان شکل بپذیرد. ارش (تفاوت قیمت مال سالم و معیوب) بگیرد .
- معامله را فسخ نماید.
خیار تبعض صفقه
از نظر لغوی باید گفت تبعض به معنای جزء جزء شدن و صفقه نیز به معنای معامله و داد و ستد است. هر گاه مالی به دیگری فروخته شود و سپس به جهاتی مشخص شود که عقد بیع نسبت به بخشی از آن مال باطل بوده، خریدار می تواند بخش صحیح معامله را نیز فسخ نماید. این فسخ به استناد خیارات تبعض صفقه انجام خواهد شد.خیار تبعض صفقه ویژه ی بطلان عقد نسبت به بعض مبیع نیست و در هر مورد که عقد نسبت به بخشی از مورد معامله منحل شود قابل اجراست. این انحلال می تواند به صورت انفساخ، فسخ، بطلان و یا اخذ به شفعه باشد.
زمانی که معامله نسبت به بخشی از معامله باطل باشد، شخص دو راه حل دارد:
- بخش صحیح معامله را پذیرفته و بهای بخش باطل را استرداد نماید.
- بخش صحیح معامله را فسخ نماید.
خیار تخلف شرط
ممکن است ضمن معامله شروط و تعهداتی بر عهده ی یکی از طرفین یا هر دو آنها قرار داده شود. گاهی اتفاق می افتد که مشروط علیه از انجام تعهد خود تخلف نماید. قانونگذار در میان خیارات ، فسخ معامله به استناد خیار تخلف شرط را برای چنین شرایطی پیش بینی کرده است.به طور کلی شروط صحیحی ضمن معاملات درج می شوند، یکی از سه نوع زیر هستند:
- صفت:یعنی شرطی که در مورد کمیت یا کیفیت مورد معامله می شود. در واقع ما می توانیم مقدار یا اوصاف فرعی مورد معامله را شرط نماییم. حال اگر پس از انجام معامله مشخص شود که مورد معامله اوصاف شرط شده را ندارد،کسی که شرط به نفع او شده با استناد به خیار تخلف شرط می تواند معامله را فسخ نماید.
- نتیجه: نتیجه ی یک عقد یا یک ایقاع ضمن معامله شرط شود. مثلا ضمن عقد بیع، نتیجه ی عقد وکالت هم درج شود. حال با توجه به ماده ی 240 قانون مدنی، اگر مشخص شود که تحقق شرط در زمان انعقاد قرارداد ممکن نبوده و یا به دلایلی انجام شرط غیر ممکن شود، کسی که شرط به نفع او شده می تواند معامله را فسخ نماید.
- فعل: انجام یا ترک عملی بر یکی از طرفین یا هر دو شرط شود
خیار تدلیس
تدلیس نیرنگی نامتعارف است که از سوی یکی از طرفین معامله، یا با آگاهی و دستیاری او، به منظور گمراه کردن طرف دیگر به کار میرود. او را به انجام معاملهای برمیانگیزد که در صورت آگاه بودن از آن نیرنگ، به معامله رضایت نمیداد. به عبارت دیگر اگر طرف معامله میدانست که بهطور مثال مورد معامله دارای این حسن نبوده و یا دارای این عیب است، اقدام به انجام معامله نمیکرد. البته باید توجه داشت که جهت اثر بخش بودن تدلیس این شرط لازم است که عملیات فریبدهنده باید پیش از انجام معامله باشد تا رغبت به انجام معامله را در طرف دیگر ایجاد کند. در واقع به جهت این رغبت طرف معامله، به انجام عقد رضایت دهد. این از نوع خیار از انواع خیارات ، تدلیش نام دارد.
برای وقوع تدلیس دو شرط لازم است:
- فریب دادن
- انجام عملیات فریبنده اعم از گفتار یا فعل
بدون دیدگاه